https://mordad1401.bolg.ir bolg.ir fa bolg.ir bolg.ir https://mordad1401.bolg.ir/post10.php دلم گریه میخواد کجاست شونه هات کجا رفتی ای حس آرامشم میخوام این شبایی که بارونیم با آرامش دستات آروم بشم... 1401|5|2|0 15|37 https://mordad1401.bolg.ir/post10.php https://mordad1401.bolg.ir/post9.php وقتی ازم دوری دنیام جهنمه حس میکنم هوا کمه هر جا برم دورم هرجا بری دوری غربت تموم عالمه 1401|5|2|0 15|37 https://mordad1401.bolg.ir/post9.php https://mordad1401.bolg.ir/post8.php نزن بارون نمیتونی بشوری غمو از قلبم نمیبینی همین جوریش خودم تو غصه هام غرقم نزن بارون دل شهرو ب ب ین دوباره خون کردی نمیفهمی واسه کسی که عاشقه فقط دردی 1401|5|2|0 15|37 https://mordad1401.bolg.ir/post8.php https://mordad1401.bolg.ir/post7.php اصلان خبر داری چقدر دلتنگتم بی معرفت مگه چی میخواستم ازت جز اینکه تو باشی فقط ══ •⊰❂⊱• ══ توو تنهایی دلتنگتم با آدما دلتنگتم هر مدلی که فکر کنی من این روزا دلتنگتم 1401|5|2|0 15|37 https://mordad1401.bolg.ir/post7.php https://mordad1401.bolg.ir/post6.php هر زخمی تو دنیا س دیدی که من خوردم دیدی کجا ها من برایه تو مردم نبین که من امروز اینهمه دلسردم هر کاره سختی بود برایه تو کردم 1401|5|2|0 15|37 https://mordad1401.bolg.ir/post6.php https://mordad1401.bolg.ir/post5.php قول داده بودم هر زمان کاغذ و خودکاری به دستم بیاید برایت از خودم بنویسم..گفتی حتی اگر به یک جمله هم ختم شود دلتنگی‌ات رفع خواهد شد. تمامِ چند نامه‌ی آخر به تاریخ و جمله‌ای کوتاه خلاصه شد!. نه اینکه حرف و یا زمان کافی نبود اما گاهاً شرح آنچه در سینه دارم در حصار حروف گنگ است.. از همان لحظاتی که به هر آنچه روبه رویم بود خیره میشدم و تو را به خاطر می‌آوردم.. انعکاس تصویر تو در پشت شیشه‌ی کافه با من میخندید و مرا به گریه می‌انداخت. 1401|5|2|0 15|37 https://mordad1401.bolg.ir/post5.php https://mordad1401.bolg.ir/post4.php آدم‌ها از ترس، وحشی می‌شوند، از ترس، به قدرت رو می‌آورند که چرخِ آدم‌های دیگر را از کار بیندازند! و گرنه این همه زمین و زراعت و دام و پرنده و نان و آب هست، به قدر همه هم هست. اما چرا به حق خودشان قانع نیستند؟ چرا کتاب نمی‌خوانند؟ چرا هیچ‌چیز از تاریخ نمی‌دانند؟ چرا ما این همه در تیره ‌بختی تکرار می‌شویم؟ این همه جنگ... این همه آدم برای چه چیزی کشته شده‌اند! که آن چیز حالا دستشان نیست، و دستِ بچه‌هاشانم نیست..؟! #سال_بلوا #عباس_معروفی 1401|5|2|0 15|37 https://mordad1401.bolg.ir/post4.php https://mordad1401.bolg.ir/post3.php می‌سوزم سراپا و شمع‌ها روی میز، تمام حواس‌شان به من است... به سر انگشت‌های من؛ که قطره‌ قطره، تمام می‌شوند... 1401|5|2|0 15|37 https://mordad1401.bolg.ir/post3.php https://mordad1401.bolg.ir/post2.php خستگی که همیشه به کوه کندن نیست خستگی گاهی همین حالیست که بعد از "هزار و یک بار" یک حرف را به یکی زدن داری! وقتی احساست را قلبت را نگاهت را اصلا هست و نیستت را نادیده می گیرد ...! 1401|5|2|0 15|37 https://mordad1401.bolg.ir/post2.php https://mordad1401.bolg.ir/post1.php نمی دانم چه کسی ! دست اتفاق های خوب زندگی ام را گرفت که دیگر نمی افتند 1401|5|2|0 15|37 https://mordad1401.bolg.ir/post1.php